پایگاه ریاضیات مقدماتی و تخصصی

اللهم عجل لولیک الفرج

جمله ای نغز از بزرگان

یادداشت
حکیم عمر خیام نیشابوری
زندگی نامه

آیا زمان تغییر اساسی در نظام آموزشی و بومی سازی آن فرا نرسیده است؟

به نظر حقیر، این سوال، یکی از اساسی ترین سوالاتی است که مسؤولین نظام آموزشی کشور باید بدون فوت وقت ، به آن پاسخ دهند. فکر می کنم دیگر وقت آزمایش و خطا نیست و گذشتن سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی، باید تجربیات پرارزشی در اختیار دست اندرکاران علم تعلیم و تربیت و مدعیان فرهنگ ناب ایرانی - اسلامی قرار داده باشد.

  • کیست که نقش آموزش و پرورش را در رسیدن به قله های رفیع علم و دانش جهانی حتی ذره ای انکار کند؟!

  • کیست که بتواند نقش ماهوی آموزش و پرورش را در ایران 1404 شمسی انکار کند؟!

  • کیست که این نکته ی اساسی را باور نداشته باشد که سلامت اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و فردی جامعه در مدرسه پایه گذاری می شود؟!

  • کیست که نداند با بالندگی دانش آموز و ایجاد هدف متعالی برای او، بسیاری از ناهنجاری های شایع بین جوانان از بین می رود و لازم نیست که سالیانه، ملیاردها تومان صرف مبارزه با اعتیاد، افسردگی، خشونت،دزدی، قتل، تجاوز به عنف، بدججابی – یا به عبارت درست تر ، بی حجابی، مُدپرستی، از خود بیگانگی، دل و عقل و هوش دادن به سخنان و رفتار آدم های ینگه دنیا بدون تحلیل درست آنها، اتلاف وقت و هدر دادن عمر، بد رفتاری با پدر و مادر و خانواده و فامیل و و و ... خرج شود.

اما به راستی کدام ایرانی است که از وضعیت اسفبار آموزشی و پرورشی کشور راضی باشد و چرا این گونه است؟! فکر می کنید به چراهای زیر می توان پاسخ داد؟

  • چرا باید نظام آموزش و پرورش کشور در طول فقط سی سال چندبن بار تغییر کند؟ مگر در این شک داریم که کشور ما یکی از پرظرفیت ترین و بالنده ترین فرهنگ های زمانه ی خود را دارد که آن هم محصول قرن ها تلاش ایرانی در سایه ی فرهنگ ناب اسلامی است؛ پس چرا از این ظرفیت عظیم خدادادی آن چنان که باید استفاده نمی کنیم؟! مگر نظام آموزشی یک کشور، نخودچی، کشمش و لوبیا ست که بتوان آن را هر چند سال با تعویض سلیقه ی مسئولین، تعویض کرد؟

  • چرا باید در کلاس درس همواره با بی انگیزگی خیل عظیمی از دانش آموزان روبه رو باشیم؟ مگر این ها آینده سازان این ملت نیستند؟!!

  • چرا باید در سر کلاس درس شاهد باشیم که بعضی از دانش آموزان از بدیهی ترین اطلاعات علمی مربوط به درس یا حتی مربوط به شخص خود بی بهره باشند؟! متاسفانه تعداد این دانش آموزان سال به سال در حال افزایش است.

  • چرا باید دائماً شاهد این مطلب درد ناک باشیم که دانش آموزان، سوالات اساسی بسیاری دارند که هنوز به آنها به درستی پاسخ داده نشده است به ویژه پیرامون مسائل دینی، سیاسی و فرهنگی و نیز ارتباطهای اجتماعی؛ همین نقص بزرگ باعث شده است تا به راحتی در دام وسوسه های شیاطین داخلی و خارجی گرفتار شوند. باور می کنید بنده به عنوان معلم ریاضی، گاهی مجبور به رفع شبهات اعتقادی، فرهنگی و سیاسی دانش آموزان می شوم؟

  • چرا باید تب کنکور و کلاس های بی ارزش کنکور چنان عرصه را بر دانش آموز و معلم سخت کند که دانش آموز این گونه فکر کند که تا کلاس کنکور نروی، نزد دیگران عزیز نخواهی بود و یحتمل دانشگاه هم قبول نخواهی شد. کیست که نداند این کلاس های کنکور چه ها که به خورد دانش آموز مظلوم از همه جا بی خبر نداده است و چه آدم های بی شخصیت و کم سوادی را به ملیاردها تومان پول بادآورده نرسانده است و چه خانواده هایی را زیر بار قرض های سنگین له نکرده است؟!! یکی از بدترین نتایج «پرستش بت بزرگ کنکور»، تعویض فکر و اندیشه و تحلیل است با بی فکری، تنبلی ذهنی و حفظ انبوهی از اطلاعات و فرمول ها بدون فهم درست آن ها.

  • چرا باید به جای افزایش مراکز علمی و تحقیقاتی شاهد افزایش حیرت آور و قارچ گونه ی کلاس های موسیقی و زبان انگلیسی باشیم - البته امیدوارم بنده را متهم به مخالفت با موسیقی و زبان نکنید؛ آیا این مطلب نشان دهنده ی تغییر نگاه فرهنگی ما نیست؟

  • و مهم تر از چراهای بالا، چرا تاکنون به فکر بومی سازی نظام آموزشی کشور به طور جدی و عملیاتی نیفتاده ایم؟ تا کی باید نظام آموزشی ما تقلیدی از نظام آموزشی آمریکا و فرانسه باشد؟ آیا این توهین به شعور علمی و فرهنگی ایرانی نیست؟ آیا می توان گفت که چون آن ها این راه را با موفقیت پیموده اند، پس باید از آن ها تقلید کرد تا موفق شد؟ اولاً معلوم نیست که غرب نظام آموزش و پرورش موفقی داشته باشد، این مطلب را می توان از لابلای حرف های بعضی از صاحب نظران آمریکایی دریافت؛ ثانیاً فرض کنید که جوامع غربی دارای سامانه ای موفق در امر تربیت دانش آموزان باشند؛ اگر این گونه باشد دلیل آن، حرکت آن ها بر اساس فرهنگ بومی جوامع آن هاست نه تقلید از این و آن.
    به راستی آیا نمی توان نظام آموزشی مبتنی بر فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی داشت؟ آیا می توان انکار کرد که مسلمانان و به ویژه ایرانیان، به مدت حدود 700 سال قدرت اول علمی و فرهنگی جهان بودند. آیا نمی دانیم که بعضی از دانشگاه های معروف اروپا به تقلید از دانشگاه های اسلامی ساخته شده اند؟! آیا نظام آموزشی حوزوی ما به تصریح صاحب نظران– که با یکی از آن ها از نزدیک آشنا شدم – یکی از بهترین های جهان نیست؟

به نظر حقیر، با بومی سازی نظام آموزشی کشور بسیاری از مشکلات بالا را یا می توان از بین برد یا حداقل کنترلشان کرد و این کاری است که نمی توان از آن غافل شد. برای این کار باید به چند سوال اساسی جواب داد:

  • بومی سازی نظام تعلیم و تربیت به طور دقیق به چه معناست؟

  • آیا بومی سازی به این معناست که باید خود را از جهان پیرامونی جدا کنیم و از پیشرفت های علمی بشر – که معمولاً از جنس غربی است – استفاده نکنیم؟

  • آیا واجب است که نظام آموزش نونهالان، نوجوانان و جوانان ما به سه بخش ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان یا به دو بخش ابتدایی و دبیرستان همانند کشورهای آمریکا، فرانسه و ژاپن تقسیم شود و هیچ راه دیگری برای آن وجود ندارد؟

  • آیا نظام ارزشیابی ما حتماً باید به صورت نمره ای یا توصیفی باشد؟ واقعاً راه دیگری وجود ندارد که اشکالات این دو را نداشته باشد؟ به راستی دانشمندان بزرگ کشورمان در عهد شکوفایی علم و تمدن اسلامی، با چه روشی دانش آموزان خود را ارزشیابی می کردند؟ آیا روی این مطلب تحقیق خوبی انجام شده است تا ضعف و قوت روش های آموزشی گذشته، کشف و به روز شود؟

  • در این نظام بومی شده، معلم چه نقشی دارد و چگونه باید او را تربیت کرد؟ به راستی آیا هر کسی شایستگی معلم شدن را دارد؟( بر خلاف روش افتضاح کنونی که کسانی معلم می شوند – جز معدوی عاشق- که هیچ نسبتی با معلمی ندارند و چه بسا از معلمی بی زارند، اما هر چه باشد از بی کاری که بهتر است!!!! یکی از دانش آموزان به بنده می گفت : آقا نگران نباشید اگر بیرون کار پیدا نکنیم، معلم می شویم!!! البته از قبل مشخص است که چنین معلمی، چه دانش آموزی تربیت خواهد کرد.)

    ..........................

از این گونه سوالات بسیار می توان طرح کرد که جواب دادن به آن ها و ارائه ی راهکار در حد و اندازه این حقیر با سواد اندکش نیست. درد اصلی این است که متاسفانه دغدغه ی مسئولین آموزش و فرهنگ کشور، این ها نیست که اگر بود سال به سال به مشکلات آموزش و پرورش افزوده نمی شد.
در آخر مؤکداً عرض می کنم که هدف از این یادداشت، نه سیاه نمایی وضع موجود است و نه بی ارزش جلوه دادن زحمات مسئولان زحمتکش نظام. حرف این جاست که تا علت درد ها مشخص نشود، درمان فایده ای نخواهد داشت.

ان اريد الا الاصلاح ما استطعت و ما توفيقي الا بالله عليه توكلت و اليه انیب

مهدی مفیدی احمدی
21 خرداد 1389





آخرین ویرایش صفحه: 21 خرداد 1389


نظرات و پیشنهادات شما درباره ی مطالب این صفحه، راه گشای ما است. ما را
از آن محروم مفرمایید. با تشکر
21 خرداد 1389

استفاده از مقالات، نمونه سوال ها و نرم افزارهای موجود در سایت، در وب سایت های دیگر، با ذکر منبع، آزاد است.
مهدی مفیدی احمدی ، اردیبهشت 1389